با مداد کودکی مینویسم دلتنگتم چون هیچگاه کودکی دروغ نمیگوید
.
.
برای پروانه شدن پیله دستان تو کافی است،مرا محکم در اغوش بگیر
.
.
.
گاه گاهى به درددل خودمیخندم؛خلق دارندتصورکه دلی خوش دارم….
.
.
درویش کوچه های تنهایی ام؛کاسه گداییه مراسکه نگاه تو کافیست
.
.
دلم پراست مثل توپخانه ای که زیرتفاهم نامه ها تن به صلح میدهد
غمگینم شبیه پیرزنی که آخرین سرباز برگشته ازجنگ پسرش نیست
.
.
دنبال کلاغى میگردم
تا قارقارش را به فال نیک بگیرم
وقتى قاصدکها همه لال اند….
.
خیلى سخته بگن آزادى حرفاتو بزنى ولى نگاه کنى ببینى تو گوشاشون پنبه ست
.
.
شیرین بودم،تو تلخم کردى
خوشحال نباش
خسروبودن که کارى ندارد، مردى فرهاد باش….
.
.
نوازشم کن نترس!!!
تنهایى واگیر نداره….
.
.
وقتى کسى تو را عاشقانه دوست دارد
شیوه بیان اسم تو درصداى او متفاوت است!
و تو…. مى دانى که نامت درلبهاى او ایمن است
.
.
قلابت را بدون طعمه بینداز، اینجا پر از ماهى هایى ست که از زندگى سیرند
.
.
زلال هم که باشى دیگران سنگهاى کف رودخانه ات را
مى بینند و برمى دارند و نشانه مى برند درست به سوى خودت
.
.
.
به رفیقان بگوکه بیهوده نازنکنندکه منزل همه خاک است
.
.
دوستانی هستند به مانند کوههای سر به فلک کشیده، استوار، راسخ و بزرگ،هم صحبتی با آنها شرف است و رفاقت با آنان ضمانت سلامت، و در کنار آنها بودن،حق است و فراموشی آنان محال و دعا برایشان واجب و تو مصداق آنی
.
.
دیشب زغمت خیمه به میخانه زدم.بایادغمت بوسه به پیمانه زدم.درساغرخودجلوه چشمان تودیدم دیوانه شدم مشت به پیمانه زدم